وادی صد و دوم

ساخت وبلاگ
شما چه کاره هستید؟.........................................! همه همسایه ها هاج و واج به کودک ۳ ساله نگاه می کنند. همه شان شوکه شدند و دهان هایشان از تعجب باز. آخر اسلحه درون دست کودک ۳ساله چه کار می کرد. آن هم نه اسلحه اسباب بازی بلکه اسلحه واقعی. مادر کودک ترسان و لرزان با قدم های سریع به طرف بچه دوید و اسلحه را از دستش گرفت. او را به خانه برد...مادر(فریده) هراسان و دست پاچه داخل خانه می آی. پدر وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : وادی, نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 47 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:47

دانشگاه..................................................................! "چرا همیشه زن ها باید کوتاه بیان؟ زن ها چی شون از مردا کمتره؟" زهرا این را گفت و رفت یک گوشه کز کرد و ناراحت و دلشکسته به این فکر می کرد که مگر چه می شود او نیز مثل همسرش دو روز در هفته برای خواندن ارشد به شهر دیگری برود؟! از طرف دیگر پیش خودش می گفت " خب بیچاره راست میگه، با بچه ۴ ساله کی پا میشه هلک هلک بره یه شهر دیگه، ی وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : وادی,چهارم, نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 40 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:47

مصاحبه.................................................................! "قرآن رو بردار بخون" مرد مصاحبه گر که حدودا ۳۵ ساله بود، با تبسمی بر لب این را گفت. زهرا دست و دلش می لرزید، همیشه قرآن را با لحن زیبای صدای ش به ترتیل می خواند. مصاحبه گر مرد بود. از این رو زهرا هم دیگر صدایش را مثل همیشه نکرد. به لهجه عربی ساده از روی آیات سوره حشر خواند.. آیه تمام شد و مصاحبه گر گفت: "بسته، شٲن نزول سوره ح وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : وادی,پنجم, نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 31 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:47

طراوت.......................................................................! خروس در خانه همسایه قوقولی قوقو می کند. بلبل ها روی درختان بلند گردو یا چنار نشسته و با آواز خوششان گوش ها را نوازش می دهند. در باغچه هاشان درخت گردو و گیلاس و انجیر است. کف باغچه ها برگ های خشک. درخت چنار خیلی بلندی نیز در میان درخت هایشان هست، برگ های ش چون بید مجنون از درخت آویزان. سبزی اش طراوت دارد. باد خوب می داند وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : وادی, نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 38 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:47

درد و دلی با بکمان..............................................! بکمان من خسته شدم.... دیگری چرا این را نمی فهمد و درک نمی کند.... چرا باید ادامه بدهم به مسیری که در آن نوری نیست؟ خسته ام خسته و خسته و هزاران بار خسته که این لاشه را روز  و شب به دنبال خود می کشم و دیگر هیچ! هیچ در هیچ! نیست در نیس وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:25

عشق فرهاد.........................................................! عشق رمزی است برون از عقل و ورای حد تقریر! اما آیا من عاشق شده ام؟! فرهاد تو بگو پاسخ این سوال دشوار را! و باز تو بگو از رسیدن این نیمه های گمشده و چونان سکه های یونانی که در غربت دو دوست دو تکه بودند و زمانی که به هم رسیدند دو تکه وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:25

                           فیلم پاپیون/ ۱۹۷۳/ کارگردان: فرانکلین جی شافنر پاپیون یا سوسک؟!...................................................! هر وقت غذا می خورم. هر وقت به کفش های قهو ه ای ام نگاه می کنم و هر وقت یاد کتاب مسخ کافکا می افتم و هر وقت.... اصلا کل زندگی ام در حال خواب و راه رفتن و نش وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:25

روزگار اکنون..............................................................! زمان چه سریع می گذرد و نمی دانم باید باور کنم یا نه؟! باور کنم که دیگر دنیای تجرد من به پایان رسید؟!  و یا اینکه باور کنم عاشق شدم و هستم و  خواهم ماند؟! نمی دانم... فرهاد  پرسید واقعا شد؟ و او مبهوت و متحیر بود از این "شدن وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:25

  معلق در میان دو جهان...................................................................! دیوانه ام.. یا دیوانه شدم نمی دانم.. مرا از دارالمجانین کشیدند میان این انسان های لاشعور.. یا بهتر است بگویم مرا بی آنکه خود خواهم چون "هولدن کالفید" (قهرمان ناطور دشت) انداختند در این جهان عوضی.. در این جهان وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:25

رنگ لحظه ها......................................................! ۱-گویی تمام لحظه هایم که پر رنگ ترین بود٬ رنگ باخته اند و من نظاره گر مرگ این لحظه ها هستم.. لحظه هایی که سپری شدند و دیگر باز نمی گردند و لحظه هایی که در آن هستم و این زمان و مکان و چهارچوب و افراد و اشیاء و.. محصورم ساخته اند و ل وادی صد و دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت وادی صد و دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roshantarazkhamushi بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:25